آغازی بر یک پایان

آغازی بر یک پایان


 
* پیام امام‌ خمینی و فراگیرشدن مبارزه
محرم در پیش بود و مردم و علما در تدارک برنامه‌ریزی برای پیش بردن مبارزات در این ماه بودند که امام خمینی رحمه‌الله پیام معروف «پیروزی خون بر شمشیر» را صادر و بر فراگیرشدن مبارزه‌ی مردم تأکید می‌کنند: «اکنون که ماه محرم چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالی‌مقام سیدالشهداء - علیه الصلوة والسلام - است، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند، و با اتکا به قدرت الهی، ریشه‌های باقیمانده این درخت ستمکاری و خیانت را قطع نمایند؛ که ماه محرم، ماه شکست قدرتهای یزیدی و حیله‌های شیطانی است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوهتر و فشرده‌تر برپا شود، و بیرقهای خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود. خطبای محترم و گویندگان عزیز، بیش از پیش به تکلیف الهی خود که افشاگری جرایم رژیم است عمل فرمایند، و خود را در پیشگاه خداوند تعالی و ولی عصر -عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف - سرافراز و رو سفید نمایند.»[۱]

پس از صدور پیام امام خمینی رحمه‌الله، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه شهید هاشمی‌نژاد به بجنورد، شیروان و قوچان سفرکرده و هماهنگی‌های لازم با مبارزین و روحانیون مبارز این شهرها را انجام می‌دهند. با آغاز ماه محرم، آقایان خامنه‌ای، هاشمی‌نژاد و طبسی هرشب درمدرسه نواب منبر می‌رفتند. «راهپیمایی‌ها هر روز از اطراف مدرسه نواب و مسجد کرامت شروع می‌شد. در این مسجد هم مراسمی منعقد می‌شد. [در تظاهرات] هر پارچه‌نوشته‌ای را دو نفر در دست می‌گرفتند و پشت آن انبوهی از مردم... [حرکت می‌کرد.] در پایان راهپیمایی‌ها من، آقای طبسی و آقای هاشمی‌نژاد سخنرانی می‌کردیم؛ و گاهی یکی یا دو نفر از ما سه نفر. سخن‌هایی که بر زبانم جاری می‌شد، خودم را مبهوت می‌کرد. [انگار] هر چیزی از اراده ما خارج است.»[۲]
 
* کشتار در بیمارستان
دهه‌ی اول محرم در سراسر کشور و مشهد با مراسم‌ها و تظاهرات‌ پرشور مردم همراه بود که باعث خشم رژیم شاه شده بود. دانشجویان دانشگاه پزشکی مشهد نیز که کادر بیمارستان‌های شهر بودند با انقلابیون هماهنگ شده بودند و این هماهنگی باعث پیشرفت مبارزات مردم شده بود.

صبح روز پنج‌شنبه ۲۳ آذر- دوازدهم محرم-  عده‌ای با در دست داشتن تصاویر شاه و سنگ و اسلحه وارد بیمارستان امام‌ رضا علیه‌السلام -که کنار دانشگاه قرار داشت- شده و به بخش‌های مختلف آن حمله کرده و حاضرین را به رگبار می‌بندند. پزشکان و پرستاران و دانشجویان حاضر در برابر آنها مقاومت کرده و آنها از بیمارستان خارج می‌شوند. پس از خروج آنها، سربازها با اسلحه‌های کالیبر۵۰ از اطراف به بیمارستان تیراندازی می‌کنند. روز قبل نیز حمله مشابهی به بیمارستان «شش‌بهمن» صورت گرفته بود، بیمارستانی که مدتی قبل نامش توسط مردم به «هفده شهریور» تغییر کرده بود.

«با یک وانت نیسان به طرف بیمارستان امام رضا علیه‌السلام آمده بودند؛ یک عده چماقدار که شهربانی مشهد استخدام‌شان کرده بود؛ به‌شان پول داده بود تا حدود ساعت ۸:۳۰ از شهربانی راه بیافتند و به بیمارستان امام رضا علیه‌السلام حمله کنند. بیمارستان امام رضا علیه‌السلام هم آن‌وقت‌ها خیلی فعال بود؛ هم دانشجوهایش، هم دکترهایش. اعلامیه پخش می‌کردند و درگیر مسائل مبارزه بودند... چماقدارها از خیابان «بهار» وارد بیمارستان امام رضا علیه‌السلام شدند. ریختند توی بخش کودکان بیمارستان که نزدیک خیابان بهار است و جنایت‌های عجیبی کردند. سِرم‌ها را از دست بچه‌ها کشیدند؛ بچه‌ای را پرت کردند و کشتند و ... این جریان‌ها مربوط به حدود ساعت ۹ تا ۱۰ بود.»[۳]
 
آیت‌الله خامنه‌ای که همراه با سایر روحانیون ومبارزین در جلسه روضه منزل یکی از علماء حضور داشت تلفنی از ماجرا مطلع شده و ضمن مشورت با سایر علما، تصمیم می‌گیرند برای متوقف کردن حملات به بیمارستان بروند. «ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از بیمارستان است و چند نفر از دوست و آشنا و غیر آشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مى‌گویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید ... بچه‌هاى شیرخوار را زده بودند. من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم آمدیم این اطاق، عده‌اى از علما در آن اطاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف[۴] مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان اینجورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامه‌ى تهاجم و حمله‌ى به بیماران و اطباء و پرستارها و اینها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد. ما با ایشان قرار هم نگذاشته بودیم اما خب مى‌دانستم که آقاى طبسى پهلوى هم نشسته بودیم، گفتم ما قطعاً خواهیم رفت اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما به‌هرحال مى‌رویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم مشهد گفتند که ما هم مى‌آییم از جمله آقاى حاج میرزاجواد آقاى تهرانى و آقاى مروارید و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مى‌رویم.»[۵]

حرکت جمعیتی که پیشاپیش آن چهره‌های شناخته شده و مبارز مشهد قرار داشتند سایر مردم را نیز از ماجرا باخبر کرده و بر تعداد جمعیت اضافه می‌کند. جمعیت پس از یک‌ساعت حرکت پیاده و بدون هیچ شعار و سر‌و‌صدایی به بیمارستان می‌رسند. سربازان اسلحه بدست بیمارستان را محاصره کرده و تصمیم داشتند مانع ورود جمعیت به بیمارستان شوند. روحانیون جلوی جمعیت و به دنبال آن مردم بدون سستی و تزلزل،  راه را به سمت صف سربازان ادامه داده و بدون مقاومت قابل توجهی وارد بیمارستان شدند. «از دور دیدیم که سربازها راه را سد کردند. یعنى یک صف کامل و تفنگها هم دستشان ایستادند و ممکن نیست از اینها عبور کنیم. من دیدم که جمعیت یک مقدارى احساس اضطراب کردند وآهسته به برادرهاى اهل علمى که بودند گفتم که ما باید در همین صف مقدم با متانت و بدون هیچگونه تغییرى در وضعمان پیش برویم تا مردم پشت سرمان بیایند و همین کار را کردیم. سرها را انداختیم پایین، بدون این‌که به رو بیاوریم که اصلاً سربازى و مسلحى کسى وجود دارد در مقابل ما، رفتیم نزدیک. به مجرد این‌که به مثلاً یک مترى این سربازها رسیدیم من ناگهان دیدم که مثل این‌که بى‌اختیار این سربازها از جلو پس‌رفتند و یک راهى به قدر عبور سه چهار نفر باز شد و ما رفتیم. فکر آنها این بود که ما برویم بعد راه را ببندند اما نتوانستند این کار را بکنند. به مجرد این‌که ما از این خط عبور کردیم جمعیت ریختند و اینها نتوانستند کنترل بکنند، شاید در حدود مثلاً چند صد نفر آدم با ما تا دم در بیمارستان آمدند. بعد هم گفتیم که در را باز کنند، دیدیم بله طفلکها بچه‌هاى دانشجو و پرستار و طبیب و اینها که توى بیمارستان بودند با دیدن ما جان گرفتند، گفتیم در بیمارستان را باز کردند و وارد شدیم.»[۶]
 
* پیشنهاد تحصن
پس از ورود جمعیت به بیمارستان، جمعی از مهاجمین که در بیمارستان باقی مانده بودند شعار «جاویدشاه» سر داده و جمعیت حاضر هم با شعارهای انقلابی جواب آنها را می‌دادند. گلوله باران و تیراندازی به بیمارستان پس از ورود آنها ادامه یافت. جلسه‌ای با حضور چندتن از افراد بیمارستان و سران جمعیت‌ واردشده به بیماستان برقرار شد تا درباره ادامه روند تصمیم‌گیری کنند.  پیشنهاد تحصن در بیمارستان که توسط آیت‌الله خامنه‌ای مطرح می‌شود مورد قبول قرار‌ می‌گیرد و اولین اعلامیه تحصن توسط خود ایشان نوشته و به امضای سایرین می‌رسد. «من آن‌جا پیشنهاد کردم که ما این‌جا متحصن بشویم؛ یعنی اعلام کنیم که همین‌جا خواهیم ماند تا خواسته‌هایی برآورده بشود و خواسته‌ها را مشخص کنیم. توی جلسه ۸، ۹ نفر یا شاید ۱۰ نفر از اهل علم مشهد حضور داشتند. من برای این که مطلب هیچ‌گونه تزلزلی، خدشه‌ای پیدا نکند، بلافاصله یک کاغذ آوردم و نوشتم که ما مثلاً جمع امضاءکنندگان زیر اعلان می‌کنیم که در این‌جا خواهیم بود تا این کارها انجام بگیرد.»[۷]

برکناری فرماندار نظامی مشهد- میرهادی- و محاکمه عوامل حمله به بیمارستان از اصلی‌ترین خواسته‌های متحصنین بود. در بخشی از این اعلامیه آمده بود «مزدوران درب ورودی بیمارستان را شکستند و به اتومبیل‌های داخل بیمارستان خسارت وارد آوردند و در آن هنگام ابتدا با پرتاب سنگ، سپس با شلیک گلوله‌ها و رگبار به داخل بیمارستان و حتی داخل بخش‌های اطفال و داخلی حمله کردند. یک کودک از بیمارستان، چهار نفر از پزشکان و عابران مجروح گردیدند که هم‌اکنون در بخش جراحی بستری می‌باشند.»[۸]

ابتدای شب بود که یکی از روحانیون هوادار رژیم در مشهد وارد بیمارستان شد و مردم دوره‌اش کردند. با وساطت و اصرار آیت‌الله خامنه‌ای او را بدون اینکه آسیبی ببیند از بیمارستان بیرون می‌برند. « آقا گفتند: «فلانی! بدو که اگر این سید یک طوری‌اش بشود، بعد دیگر نمی‌شود جمعش کرد.» دست همدیگر را گرفتیم و به‌سرعت به طرف در بیمارستان دویدیم. من یک بلندگو دستم بود. آقا گفتند: «فلانی! بلندگو را بده.» من بلندگو را به دست ایشان دادم و دست آقا را با فشار گرفتم. آقا روی کاپوت ماشین رفتند و روی سقف نشستند. ماشین پیکان بود. جمعیت فراوانی هم پشت این ماشین و دور و برش بودند. آقا با این تعبیر گفتند: «من می‌دانم که شما مرا دوست دارید و می‌دانید که من هم شما را خیلی دوست دارم. من می‌خواهم خواهش کنم که بگذارید این آقابرود! بالأخره ما ایشان را از توی بیمارستان رد کردیم و از درِ خیابان بهار بیرون بردیم؛ جمعیت هم پشت ما می‌آمدند اما وقتی دیدند که ما با ماشین هستیم، دیگر نیامدند. سید را از در بیرون بردیم و ماجرا تمام شد.»[۹]

* حمایت امام رحمه‌الله از تحصن
خبر تحصن در بیمارستان به سرعت در مشهد و کل کشور پخش می‌شود و افراد و گروه‌های مختلف با متحصنین اعلام همبستگی و حمایت می‌کنند. سخنرانی‌ها و تجمعات مستمر، ملاقات و مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی و برگزاری نمازجماعت از برنامه‌های ثابت و روزانه متحصنین بیمارستان است. تیراندازی به مردم با اسلحه‌های کالیبر۵۰ یکی از سوژه‌های خبری بود. «خبرنگارهای خارجی که آمده بودند، من این پوکه‌ها را نشان می‌دادم؛ می‌گفتم که این یادگاری‌های ماست؛ ببرید به دنیا نشان بدهید که با ما چگونه رفتار می‌کنند.»[۱۰]

دو روز بعد امام‌ خمینی رحمه‌الله که در نوفل‌لوشاتو ساکن بودند، در سخنان خود با تأکید بر حمایت از اعتصابات و تحصن‌های شکل گرفته در سراسر کشور طی چندماه اخیر،  به تحصن بیمارستان مشهد نیز اشاره و از آن حمایت می‌کنند. «اگر الآن که در مشهد و در سایر جاها اعتصاب کردند و در مریضخانه رفتند  و آنها هم آنقدر شرارت کردند، و علما هم رفتند در مریضخانه، در یکى از بیمارستانها تحصن کردند و از قرارى که گفتند حدود صدهزار نفر مردم هم رفتند اطراف آنجا تحصن کردند براى این شرارتهایى که اینها کردند، اگر اینها فریاد مى‌زنند که چرا مى‌زنى ما را، چرا مى‌کشى اولاد ما را، چرا در خانه‌هاى ما حمله مى‌کنید، چرا بازارها را غارت مى‌کنید- قواى «انتظامیه» بازار غارت مى‌کند؟! قواى «امنیه» مردم مى‌کشد؟! خوب این قواى شماست که اسمش را «انتظامى» گذاشتید و اسمش را «امنى» گذاشتید! همین «امنیه» و همین «انتظامى» دارد مردم را مى‌کشد، دارد مردم را همه جهاتش را به باد مى‌دهد، بازارها را دارد... اگر آقایان مشهد یا سایر جاها اعتصاب کردند و رفتند آنجا نشستند و گفتند تا این بساط از بین نرود ما از اینجا پا نمى‌شویم، این حرف غیرمنطقى است؟! شما مى‌گویید که نخیر، شما بروید همه سر جاى خودتان بنشینید و تماشا کنید و چماق به دستان بیایند و بزنند و بکشند و چه، و شما هیچ حرف نزنید!»[۱۱]

یک روز پس از این سخنرانی و حمایت امام از تحصن، محاصره بیمارستان شدیدتر شده و در نتیجه ارتباط متحصنین با بیرون تقریبا  قطع می‌شود.
 
*  دوم‌ دی، باز هم کشتار مردم توسط رژیم شاه
همزمان با ادامه‌یافتن تحصن بیمارستان، راهپیمایی‌های مردم در سطح شهر ادامه پیدا می‌کند. آیت‌الله خامنه‌ای در طول ۱۳ روز تحصن به جز یک بار از بیمارستان خارج نشد ولی شهید هاشمی‌نژاد به دلیل لزوم ساماندهی تجمعات و حرکتهای انقلابی به خارج از بیمارستان رفت و آمد داشت. ۲۷ آذر همزمان با تشییع ۱۴۰هزارنفری یکی از شهدای بیمارستان، هیات رسیدگی به ماجرای بیمارستان که  از طرف مجلس شورای ملی وارد مشهد مشده بود توسط علمای شهر به حضور پذیرفته نمی‌شود.

دوم دی‌ماه جمعیت تظاهرکنندگان در صحن حرم مطهر تجمع کرده و شهید هاشمی‌نژاد برای آنها سخنرانی می‌کند و جمعیت پس از سخنرانی به سمت منزل آیت‌الله عبدالله شیرازی حرکت می‌کنند. عصر همان روز مجددا تجمعی جلوی بیت ایشان شکل می‌گیرد. همزمان تعدادی از تانک‌های ارتش به سمت منزل آیت‌الله شیرازی حرکت می‌کنند. مردم با تجمع در مسیر تانک‌ها مانع رسیدن تانک‌ها به بیت ایشان می‌شوند و این مسأله منجر به درگیری بین تانک‌ها و مردم می‌شود.

پس از این کشتار آیت‌الله شیرازی طی تلگرافی به نخست‌وزیر وقت -ارتشبد ازهاری- برای خروج فرماندار نظامی مشهد ضرب‌الاجل تعیین می‌کند. «اگر میرهادی را زنده می‌خواهید باید ظرف ۴۸ ساعت مشهد را ترک کند وگرنه جنازه او را به تهران حمل خواهند کرد.»[۱۲] دو روز پس از این تلگراف، میرهادی مشهد را به مقصد تهران ترک می‌کند.
مردم نیز هر روز به خیابان‌ها آمده و راهپیمایی‌ها و تجمعات اعتراضی را ادامه می‌دهند.

* تجربه موفق تحصن
با محقق شدن خواسته‌‌ی متحصنین مبنی بر برکناری فرماندار نظامی مشهد، سه‌شنبه  ۵ ‌دی به‌عنوان روز پایان تحصن اعلام می‌شود. دلایل دیگری مثل «اختلال در خدمات مذهبی سطح شهر به دلیل اجتماع علماء در یک نقطه»، «اختلال در درمان بیماران به علت تداوم تحصن پزشکان» و «توصیه علماء برای پایان تحصن» نیز از دیگر دلایل اتمام تحصن بود. سه‌شنبه جمعیتی که خبرگزاری فرانسه تعداد آنها را ۶۰۰ هزارنفر اعلام کرد، پس از طی کردن خیابان‌های «تهران» و «ضد» جلوی شهربانی تجمع کردند. سپس از چهارراه لشکر وارد خیابان بهار شده و به سمت بیمارستان حرکت کردند. آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد برای مردم سخنرانی کردند. شهید هاشمی‌نژاد با قرائت قطعنامه پایان تحصن را اعلام کرد ولی یادآور شد تا سرنگونی رژیم شاه این همبستگی ادامه داشته باشد.

امام خمینی رحمه‌الله یک روز بعد در پیامی به مناسبت کشتار بیرحمانه‌ی قم و چهلمین روز کشتار مردم در صحن مطهر امام رضا علیه‌السلام و هفتمین روز کشتار در مشهد و دیگر شهرستان‌های ایران، روز «نهم‌دی» را عزای‌ عمومی اعلام می‌کنند.[۱۳]
تحصن بیمارستان امام‌ رضا علیه‌السلام یکی از چندین تحصن بزرگ و موفق مبارزین و انقلابیون در سراسر کشور بود. این تحصن هم به عنوان نقطه‌ی عطف و گام بزرگی در مبارزات انقلابی مشهد ثبت شد و هم تجربه موفقی بود که چندی بعد در تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران -در اعتراض به بسته شدن فرودگاه برای جلوگیری از ورود امام- به کمک هسته مرکزی انقلابیون در تهران می‌آید. «این تحصن آثار بزرگی داشت و مانند شمعی که می‌درخشد و به پایان می‌رسد تمام شد...اما از این تجربه در تحصنی که به پیشنهاد من در مسجد دانشگاه تهران به مناسبت بسته شدن فرودگاه و جلوگیری از ورود امام به کشور رخ داد استفاده شد.»[۱۴]
 

[۱]. صحیفه‌ی امام خمینی رحمه‌الله، جلد ۵، صفحات ۷۵ تا ۷۸
[۲]. بهبودی، هدایت‌الله. ۱۳۹۰. شرح اسم: زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی. ص ۶۲۶
[۳]. «ماجرای بیمارستان امام‌ رضای مشهد»، گفت‌و‌گوی KHAMENEI.IR با آقای محمد خجسته
[۴]. سرشناسان
[۵]. مصاحبه‌ی تلویزیونی آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
[۶]. همان
[۷]. مصاحبه‌ی تلویزیونی آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
[۸]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج۸، ص۳۹۹
[۹]. «ماجرای بیمارستان امام‌ رضای مشهد»، گفت‌و‌گوی KHAMENEI.IR با آقای محمد خجسته
[۱۰]. مصاحبه‌ی تلویزیونی آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۶۳/۱۱/۱۱
[۱۱]. صحیفه‌ی امام خمینی رحمه‌الله، ج‌۵، ص: ۳-۲۵۲
[۱۲]. روزنامه‌ی محلی «آفتاب شرق»، ۱۳۵۷/۱۱/۱۵
[۱۳]. صحیفه‌ی امام خمینی رحمه‌الله، ج۵، ص ۲۸۴
[۱۴]. بهبودی، هدایت‌الله. ۱۳۹۰. شرح اسم: زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی. ص ۶۳۹
۱ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

rahpouyan.blog.ir           پایگاه اطلاع رسانی کانون رهپویان ولایت

rahpouyan.blog.ir
اگر ما بیدار باشیم، غفلت و یااشتباهی نکنیم، دشمن نمی تواند کاری بکند.امروز روز بیداری ذهنهاست.امروز کشور و ملت احتیاج دارد به این که مردم، تیزبین ، هوشیار، بیدار و دشمن شناس باشند؛ بفهمند دشمن چه می کند.امروز نیاز زمانه در درجه ی اول، هوشیاری و بیداری و آگاهی و حفظ جرأت و قدرت اقدام است.بیداری و آمادگی ملت، دستور اسلام است.دشمن بیدار است، شماها هم باید بیدار باشید.وقتی دشمنِ معاندِ بیداری در مقابل ماست، ما باید لحظه به لحظه بیداری خود را حفظ کنیم.وقتی یک نسل بیدار شد، چه در میدان بیاید و پیش برود، و چه سرکوبش کنند و توی خانه بنشیند، باز برنده است.همچنانی که دشمن در دشمنی کردن، روشهای خود را تغییر می دهد، ما باید هوشیاری و بیداری خود را زیاد کنیم.یکی از علامتهای بیداری یک ملت این است که لحظه ها را بشناسد و بفهمد اهمیت این لحظه چقدر است.
---------------------------------------
If we awake, we should not neglect and wrong, the enemy can not do Bknd.amrvz day Zhnhast.amrvz awakening the nation needs to the people, keen, alert, awake and responsive enemy; the enemy know what. Today requirement in the first time, alertness and awareness and preservation of courage and strength and fitness Ast.bydary the nation, command Ast.dshmn Islam is awake, you guys have to wake up Bashyd.vqty stubborn enemy in front of us, we should point Knym.vqty keep your waking moment was awakened a generation, both in the field to come and go, and what oppression they sit at home, winning Ast.hmchnany open hostility of the enemy, his methods have changed, we have Knym.yky your conscious and many of the signs of awakening a nation that moment to know and understand how important this moment is.
---------------------------------------

ما به کسانی که اهل کار فرهنگی هستند دائم می گوییم، به بعضی تکرار می کنیم، به بعضی التماس می کنیم، بعضی را در اینجا جمع می کنیم و به بعضی پیغام میدهیم که آقا! کار فرهنگی بکنید. جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است.
رهبر انقلاب

آخرین مطلب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها
بایگانی