هنگام کودکی دایره ای را که با پرگار رسم می کردیم، یک سرپرگار ثابت می ایستاد که به آن نقطه اتکا می گفتیم و با سردیگر که مدادی بر آن بود دایره هایی را می کشیدیم، گاه از این کار لذت می بردیم و صفحه ی سفید کاغذ را پر از نیم دایره هایی می کردیم ولی تکیه گاه همیشه ثابت بود و آن چه مدام از بین می رفت نوک مداد بر روی کاغذ بود که مدام ساییده می گشت. گاهی اوقات برای لذت بازی و یا تخلیه احساسات خود تکیه گاه را روی یک نقطه قرار می دادیم و صفحه ی پاک و زیبای کاغذ را آلوده و سیاه می کردیم، اما همیشه این نقطه اتکا ثابت نمی ماند، در واقع نیاز داشتیم به این مسئله که
- ۱ نظر
- ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۵:۳۴